چرا خداوند ، زمان قیامت را طولانی و به تاخیر می اندازد؟

نامعلوم بودن زمان و کیفیت وقوع قیامت، داراى اثر تربیتى است زیرا در صورت معلوم بودن آن چنانچه زمانش دور باشد، غفلت همگان را فرا مى‏گیرد و اگر نزدیک باشد، پرهیز از بدیها به شکل اضطرار و دور از آزادى و اختیار در مى‏آید.

    با وجود نامشخص بودن زمان وقوع قیامت، تعابیر قرآن حاکى از آن است که عمر کوتاه دنیا و همچنین دوران برزخ به قدرى سریع طى مى‏شود که به هنگام وقوع قیامت، انسان‏ها فکر مى‏کنند تمام این دوران چند ساعتى بیش نبود.

گذشته از این که می توان گفت : هم اکنون هست و مادر قیامت خود قرار داریم ولی به دلیل آلودگی ها و تعلقات این حقیقت از ما محجوب است. برای فهم بیشتر و عمیق تر -حقیقت قیامت - به محضر قرآن شریف می رویم:

قرآن کریم با اشارات و نکات خاص خود ، حکایت ها و بیان های گوناگونی در روشن سازی حقیقت قیامت دارد که برای هر کس به حد فهم و درکش هدایت های لازم و در خور توجهی دارد؛ چرا که به فرموده رسول خدا (ص): «به درستی ما جماعت پیامبران مأموریم که با مردم به میزان عقل ها [و ادراکاتشان] سخن گوییم» (1) .

از این رو ، وحی و آن چه به زبان رسول خدا جاری می شود، چون برای مردم گفته می شود، به شکلی بیان گشته تا برای هر کسی به اندازه فهمش قابل استفاده باشد و به همین علت در قرآن اسراری است که هر فردی به اندازه سهم فکری و برداشت خود می تواند از آنها بهره مند گردد.

 قیامت نیز از جمله این موضوعات است که هر شخصی به اندازه عقل و خرد خود  می تواند حقیقت آن را دریابد.

 آیات قرآن از زوایای متفاوت واقعیت قیامت را بیان و با لحن های گوناگون ابعاد، وقایع و مراتب موجود و مسائلی را که در آن خواهد گذشت، تشریح کرده است. یکی از این ابعاد آن است که قیامت باطن نظام هستی و دنیا بوده و این نظامی که ما شاهد آن هستیم و همچنین نظام برزخی و عوالم بالاتر ظاهر آن می باشند. از این رو، از دیدگاه قرآن قیامت هم اکنون هست، ولی در پشت پرده و در زیر حجاب و حجاب ها و بعدا پدید نمی آید ، بلکه بعدا با کنار رفتن و سائط  و موانع آن حقیقت ظاهر و بارز میگردد. آیات قرآن با تعابیر گوناگونی این موضوع مهم و دقیق را برای بشر بیان کرده که به یک وجه می توان سه گروه و دسته از آیات را حکایتگر این امر دانست:

دسته اول:

یک سلسله آیات داریم که به صورت پرسش و پاسخ بوده و می کوشد تا این گمان غلط که قیامت را به صورت «بعد» زمانی تصور کرده و عالم آخرت را در طول این نظام می پنداشته اند، باطل سازد. برخی گمان می  کردند که قیامت بعدا بر پا خواهد گردید و بعدا اتفاق خواهد افتاد، لذا از رسول خدا(ص) بر اساس این پندار واهی سوال می کردند که «بعدا چه رخ خواهد داد؟» و در پاسخ این ظن باطل، آیات قرآن متذکر می شوند که قیامت در آینده نیست، همین حالا هم هست. البته پاسخ با دو لحن متفاوت، ولی با یک روح بیان شده است. در برخی پاسخ ها گفته می شود که: «قیامت الان هست و بعدا اتفاق نمی افتد» و در پاره ای پاسخ ها بیان می شودکه «قیامت بعد اتفاق می افتد ، یعنی بعدا ظهور می کند و بارز می شود» در اینجا به برخی از آیاتی که در این گروه جا می گیرند، اشاره می کنیم:

1. «و یقولون متی هذا الوعد ان کنتم صادقین، قل انما العلم عند الله و انما انا نذیر مبین، فلما رأوه زلفه سیئت وجوه الذین کفروا و قیل هذا الذی کنتم به تدعون»( 2)

«و می گویند: اگر راست می گویید، این وعده کی خواهد بود؟» بگو! «علم [آن] فقط پیش خداست و من صرفا هشدار دهنده ای  آشکارم.» و آن گاه که آن[لحظه موعود] را نزدیک بینید، چهره های کسانی که کافر شده اند در هم رود، و گفته شود؛ «این است، همان چیزی که آن را فرا می خواندید!»

این که خداوند می فرماید؛ بگو! علم به این مسأله نزد خداست، منظور این نیست که اگر بعد باشد، شما نمی فهمید و نمی شود به شما فهماند و شما قدرت درک نخواهید داشت، بلکه مقصود آن است که قیامت هم اکنون هم هست، اما کی ظهور پیدا می کند؟ از قدرت درک شما خارج است. بله اگر حجاب ها کنار رود شما قیامت را همین حالاخواهید دید مثل کافرانی که در برزخ هستند چون یک حجاب یعنی نظام مادی از جلوی چشمانشان کناررفته است، به قیامت نزدیکترندو نزدیکی صحنه قیامت را دیده و از این رو چنان که خداوند متعال در این آیه فرمود، چهره هایشان در هم و مکدر می گردد.

ما از آنجایی که در دنیا محجوب هستیم، آن نزدیکی را کم تر احساس می کنیم، اما وقتی به برزخ وارد شدیم و یک مرحله حجاب کنار رفت ظهور آن برایمان روشن تر می گردد، حتی کافران نیز قیامت را نزدیک دیده ،. «یسئلونک عن الساعه ایان مرسیها قل انما علمها عند ربی لا یجلیها لوقتها الا هو ثقلت فی السموات و الارض لاتاتیکم الا بغته یسئلونک کانک حفی عنها قل انما علمها عند الله و لکن اکثر الناس لا یعلمون»( 3)

«از تو درباره قیامت می پرسند [که] وقوع آن چه وقت است؟ بگو! «علم آن، تنها نزد پروردگار من است. جز او [هیچ کس] آن را به موقع خود آشکار نمی گرداند. [این حادثه] بر آسمان ها و زمین گران است، جز ناگهان به شما نمی رسد» [باز] از تو می پرسند گویا تو از [زمان وقوع] آن آگاهی . بگو! «علم، آن تنها نزد خداست، ولی بیشتر مردم نمی دانند.»

این آیه نیز با تعبیر خاص خود اولا ، تعبیر به آشکار شدن قیامت کرده است، نه به وجود آمدن و پدید آمدن.

 ثانیا، مقصود از این تعبیر «علم آشکار شدن قیامت نزد خداست». آن است که اکثر مردم علمشان به آنجا که این زمان چه وقت ، نمی رسد. اگر آمدن قیامت یک مسأله زمانی و بعد زمانی بود، به هر کسی که بگویند ، یاد می گیرد که کی و  چند سال یا سالهای بعد اتفاق می افتد. پس مشخص می شود که مسأله قیامت فراتر از بعد زمانی است و از درک انسان هاخارج است و تنها خداوند می داند .

3. «یسئلک الناس عن الساعه قل انما علمها عندالله و ما یدریک لعل الساعه تکون قریبا»(4)

«مردم از تو درباره رستاخیز می پرسند ، بگو «علم آن فقط نزد خداست» و چه می دانی؟ شاید رستاخیز نزدیک باشد».

این تعبیر که شاید رستاخیز و قیامت نزدیک باشد، یعنی این ظاهر به آن باطن نزدیک است و اشراف دارد، زیرا از آنجا که باطن محیط بر ظاهر است به آن نزدیک هم هست. (4)

4-  «قل لایعلم من فی السموات و الارض الغیب الا الله و ما یشعرون ایان یبعثون بل ادراک علمهم فی الاخره بل هم فی شک منها بل هم منها عمون».(5)

«بگو: «هر که در آسمان ها و زمین است، جز خدا غیب را نمی شناسند و نمی دانند کی برانگیخته خواهند شد؟» [نه] بلکه علم آنان درباره آخرت نارساست؛ [نه] بلکه ایشان درباره آن، تردید دارند ، [نه] بلکه آنان در مورد آن کور دل اند.»

این آیه به صورت پرسش و پاسخ نبوده، ولی با لحن دیگری حقایق همان مفاد آیات قبل را بیان می کند که مردم علمشان به آخرت ناقص است، بلکه در شک اند و بالاتر، مردم نسبت به قیامت نابینایند؛ یعنی قیامت هست و آن ها نمی بینند، اگر کور دل نبودند نمی گفتند: «کی قیامت می آید؟» اگر چشم دلشان بینا بود ، می دیدند که قیامت الان هست و باطن این عالم و محیط بر آن است.

5. «و یقولون متی هذا الوعد ان کنتم صادقین، قل عسی ان یکون ردف لکم بعض الذی تستعجلون(6)

«و می گویند اگر راست می گویید، این وعده (قیامت) کی خواهد بود؟» بگو: «شاید برخی از آنچه را به شتاب می خواهید در پی شما (و رقیب شما ) باشد.»

این که خداوند می فرماید: «شاید رقیب شما باشد» اولا، شایدهای خداوند مثل شاید های ما نیست، بلکه شاید حتمی است، ولی چرا یک مسأله تحقیقی به صورت شاید آمده؟ هر کسی به قدر فهم خودش برداشت می کند . ثانیا ، این که رقیب است؛ یعنی من که حالا هستم، قیامتم هم برپاست، باطن من که بهشتی ام یا جهنمی ام ، هم اکنون به عنوان رقیب با من هست، هی نگویید: «کی، کجا و چه وقت قیامت بر پا می گردد؟» قیامت شما با شماست، ولی در پشت حجاب و پرده و روزی که جنبه وجه الخلقی از میان برخاسته و جنبه وجه اللهی ظاهر گردد، این باطن، نمایان خواهد شد. البته اگر کسی در همین دنیا قیامتی شود. قیامت را خواهد دید.

 

پس قیامت شو قیامت را ببین    دیدن هر چیز را شرط است این

 

 

تا نگردی او ندانی اش تمام      خواه آن انوار باشد یا ظلام

 

 

عقل گردی عقل را دانی کمال   عشق گردی عشق را دانی ذبال (7)

 

دسته دوم

یک سری آیات در قرآن است که غیر از پرسش و پاسخ بوده و با لحنی خاص می گوید که قیامت در زیر پرده ها و حجاب ها قرار گرفته، روزی خواهد رسید که این حجاب ها کنار رفته، آنچه پشت پرده هست، ظاهر می شود. به بیان دیگر، این دسته از آیات این حقیقت رابیان می کند که قیام قیامت یعنی بر طرف شدن حجاب ها و کنار رفتن پرده ها و ظهور آنچه که هم اکنون در واقع هست و از ما محجوب.

1. «و برزوا لله جمیعا»(8)

«و همگی در برابر خدا ظاهر می شوند.»

این آیه با تعبیری خاص این واقعیت را بیان می دارد که انسان های خوب و بد بارز می شوند؛ یعنی وجه و جنبه الهی شان ظاهر می گردد که چگونه و چه ارتباطی با خداوند دارند و در مقام عبادت و عبودیت چه وضعیتی دارند . البته هم اکنون انسان بهشتی یا جهنمی چنین ارتباطی دارد و الان در واقع امر هر یک ازما نحوه ای ارتباط با خداوند داریم، ولی برای کسی که چشم دلش باز نگشته، این حقیقت درحجاب است و با نفخ دوم که جنبه وجه اللهی بارز گشته و جنبه وجه الخلقی کنار می رود، این باطن ظاهر می شود. از این رو ، خداوند تعبیر کرد به «برزوا» یعنی «بارز خواهند شد» پس الان هست، بعد ظاهرمی شود، نه این که الان نباشد و بعد به وجود بیاید. «بروز» یعنی «چیزی که بود و زیر پرده بود، آشکار شد» نه آنکه نبود و بعد ایجاد شد. و دقیقتر ، لحن آیه ای دیگر دلالت دارد که در روز قیامت همه هستی وموجودات برای خداوند عیان می شوند.

«یوم تبدل الارض غیر الارض و السموات و برزوا لله الواحد القهار»(9)

«روزی که زمین به غیر این زمین و آسمانها [به غیر این آسمانها] مبدل می گردد و در برابر خدای یگانه قهار ظاهر شوند».

یعنی زمین و آسمان آن جنبه وجه اللهی اش از پشت پرده بیرون آمده، بروز کرده و وجه قیامتی خودش را عیان می سازد.

2. «و ازلفت الجنه للمتقین ، و برزت الجحیم للغاوین»(10)

«و [آن روز] بهشت برای پرهیزکاران نزدیک می گردد و جهنم برای گمراهان نمودار می شود.»

این فراز به خوبی به این حقیقت اشاره دارد که با کنار رفتن پرده ها و حجاب ها، بهشت نزدیک می شود و باید توجه داشت که این نزدیکی ، نزدیکی مکانی نیست. مثلا در درون و باطن یک دانه ، درخت با آن شکل و شمایل خود هست و هر چه این دانه مراتب خاص خود را به سوی درخت شدن طی کند و هر چه موانع را کنار بزند، طهور و بروز درخت نزدیک می گردد. در این جا نزدیکی معنای مخصوص خود را دارد و به معنی قرب  و بعد مکانی نمی باشد.

همچنین می فرماید که جهنم هم برای گمراهان بارز و ظاهر می شود.

پس بهشت و جهنم در روز قیامت ساخته نمی شود بلکه آن دو، هم اکنون هست و در روز قیامت عیان خواهد شد.

3. «و نفخ فی الصور ذلک یوم الوعید، و جاءت کل نفس معها سائق و شهید، لقد کنت فی غفله من هذا فکشفنا عنک غطائک فبصرک الیوم حدید»(11)

«و در صور دمیده شود، این است روز تهدید [من]. و هر کسی می آِید [در حالی که] با او سوق دهنده و گواهی دهنده ای است [به او می گویند:] «واقعا که از این [حال] سخت در غفلت بودی. و [لی] ما پرده ات را [از جلوی چشمانت] برداشتیم و دیده ات امروز تیز است.»

این آیات به صراحت ، خطاب به انسان می گوید؛ آنچه در روز قیامت می بینی ، نه این که تازه به وجود آمده باشد، این ها بود، اما تو در غفلت به سر می بردی، ما تنها پرده را برداشتیم و تو آنچه را پشت پرده بود، دیدی. در آن روز چشمت تیزبین شده و چون وجه الخلقی از میان رفته و تو چشم وجه اللهی پیدا کرده ای، باطن این ظاهر را می بینی.

4. «الهیکم التکاثر حتی زرتم المقابر ، کلا سوف تعلمون ، ثم کلا سوف تعلمون، کلا لو تعلمون علم الیقین لترون الجحیم»(12)

«تفاخر به بیش تر داشتن، شما را غافل داشت تا کارتان و پایتان به گورستان رسید. نه چنین است، زود اگر بدانید، باز هم نه چنین است، زود اگر بدانید. هرگزچنین نیست، اگر علم الیقین داشتید ، به یقین دوزخ را دیدید.»

این آیات به روشنی این حقیقت را بازگو می کند که قیامت هم اکنون هست، ولی تعلقات انسانی مانند سبقت گرفتن و مسابقه دادن در تعلقات مادی و دنیوی ، آدمی را از دریافت آن، محجوب کرده است و اگر این حجاب مرتفع شود، هر کسی همین الان قیامت خود و دیگران را به اندازه سعه وجودی خود، درک می کند، اما صد افسوس که تفاخر در بیش تر داشتن (تکاثر) شما را مشغول خود ساخته، شما را از آنچه باید بدانید و بیایید و برسید، باز داشته است و در واقع این حجاب است که مانع دیدن حقیقت قیامت می شود، نه آنکه قیامت بعدا به وجود بیاید.

دسته سوم

یک دسته از آیات نیز به باطن بودن قیامت و ظاهر شدنش در بعد و تحقق و وجودش در اکنون با این بیان خاص اشاره دارد که بهشتیان هم اکنون در بهشت اند و متنعم و جهنمیان هم اکنون در جهنم اند و معذب ، ولی این حقیقت در پشت پرده بوده، در قیامت با رفتن ظاهر و جنبه خلقی هستی، وجهه خدایی ظاهر گشته و این در نعمت یا عذاب بودن عیان خواهد شد.

1. «ان الابرار لفی نعیم و ان الفجار لفی جحیم ، یصلونها یوم الدین و ما هم عنها بغائبین و ما ادریک ما یوم الدین، ثم ما ادریک ما یوم الدین ، یوم لاتملک نفس لنفس شیئا و الامر یومئذ لله»(13)

«قطعا نیکان در بهشت اند و بی شک ، بد کاران در دوزخ اند ، روز جزا در آنجا در آیند  و از آن (عذاب) دور نخواهند بود و تو چه دانی که روز جزا چیست؟ باز چه دانی که روز جزا چیست؟ روزی که کسی برای کسی هیچ اختیاری ندارد و در آن روز، فرمان از آن خداست.»

این آیات حکایتگر این حقیقت است که ابرار هم اکنون در نعیم اند و گناهکاران الان درجحیم اند و این باطن، در روز قیامت به ظهور خواهد رسید و آن را در قیامت در می یابند و آن عذاب و نعمت از آن ها غایب نیست، بلکه هم اکنون هست و بر آنها محیط، ولی حجاب ها مانع از دیدن این حقیقت است.

2. «ان جهنم کانت مرصادا»( 14)

«(آری) جهنم (از دیر باز) کمینگاهی بوده»

این آیه می گوید که جهنمی که با تمام جزئیات خواهند دید ، در کمین هست؛ یعنی هست و در کمین است و ما از آن محجوبیم  و این حقیقت بعد ظهور پیدا خواهد کرد.

3. «انا اعتدنا للکافرین سلاسل و اغلالا و سعیرا»( 15)

«ما برای کافران زنجیرها و غل هاو آتشی فروزان آماده کرده ایم».

یعنی این ها هم اکنون هست و آماده ولی بعدا ظاهر خواهد شد.

4. «ان لدینا انکالا و جحیما و طعاما ذاغصه و عذابا الیما یوم ترجف الارض و الجبال و کانت الجبال کثیبا مهیلا»(16)

«درحقیقت پیش ما و (نزد ما، هم اکنون) زنجیرها و

زمین و کوه ها به لرزه در آیند و کوه ها بسان ریگ روان گردند.»

پس عذاب الهی الان هست و در روز قیامت ظاهر می گردد.

نتیجه آن که، این سه دسته آیات همگی با تعبیرهای متفاوت حکایتگر این حقیقت اند که قیامت و جنبه وجه اللهی هم اکنون هست، ولی از ما محجوب است. اما پس از نفخه اول که جنبه خلقی موجودات از میان می رود،با نفخه دوم و نفخه احیا جنبه وجه اللهی ظاهر و بارز خواهد گشت و با بالا رفتن حجاب ها، پرده ها و موانع خلقی حقیقت قائم بودن به حق منکشف و عیان خواهد شد.

پاورقی:

1) بحار الانوار ، ج 77، ص 140

2)سوره ملک ،آیه 25-27

3) سوره اعراف، آیه 187

4)سوره احزاب ، آیه 63

5) سوره نمل آیه 66

6) همان 71-72

7) مثنوی، دفتر ششم، ابیات 758-756

8)سوره ابراهیم ، آیه21

9) همان  آیه48

10) سوره شعراء ، آیه 90-91

11) سوره ق، آیه 20-22

12)سوره تکاثر، آیه 1-6

13) سوره انفطار، آیه 13-19

14) سوره نبا، آیه21

15) سوره انسان،آیه 4

16)سوره مزمل،آیه 12-14

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد