اسلام می خواهد زن کرامت داشته باشد و وقتى درجامعه حضور پیدا می کند به عنوان یک انسان ظاهر شود نه به عنوان جنس مخالف مرد.
زن و مرد در درجه اول هر دو انسانند و هر دو باید در محیط اجتماع و در برخورد با یکدیگر به گونه اى ظاهر شوند که مایة الودگى و ناپاکى جامعه نشوند.
زن مسلمان، تجسم حرمت و عفت در جامعه است، حفظ پوشش و داشتن حجاب به نوعى احترام گذاردن به زن و محفوظ نگه داشتن وى از نگاه هاى شهوانى و حیوانى است. در محیطى که حجاب است و شرایط دیگر اسلامى رعایت می شود دو همسر تعلق به یکدیگر دارند و احساساتشان و عشق و عواطفشان مخصوص یکدیگر است، ولى در بازار آزاد برهنگى و بى حجابى که عملاً زنان به صورت کالاى مشترک (لااقل در مرحله غیر آمیزش جنسی) در آمده اند دیگر قداست پیمان زناشویى مفهومى نمى تواند داشته باشد.
بنابراین ، دین مقدس اسلام براى حفظ حرمت زن و حراست از آلودگى اجتماع و جلوگیرى از شعله ورشدن غریزة جنسى ، رعایت حجاب را براى زنان لازم دانسته است.
مسئلة حجاب براى زن، یک حکم مسلم و قطعى اسلامى و قرآنى است و خداى عالم با در نظر گرفتن مصالح و مفاسد، حجاب را واجب فرموده است.
اسلام از مرد نیز خواسته است که در برخورد با نامحرم چشمهای خود را به زیر اندازد و از نگاه بپرهیزد. و نیز در پوشیدن لباس، عفت و شؤون اسلامی را رعایت نماید. اما به هر حال، جمال زن و وضعیت جسمی و روحی او اقتضای رعایت بیشتر حجاب و حیا را دارد. افزون بر این، در صورت توجه زنان به مسائل عفاف و امنیت فردی و اجتماعی، این مسئله خود مانع بزرگی بر سر راه هوسبازان و فساد در جامعه میشود.
براى اطلاع بیشتر به کتاب حجاب شهید مطهرى و کتاب حجاب فتحیه فتاحى زاده را مطالعه فرمایید.
از دیدگاه اسلام تفاوتى بین زن و مرد (دختر و پسر) وجود ندارد.
قرآن کریم در موارد متعدد تصریح کرده که رسیدن به مقام والاى انسانیت و نیل به مراتب بالاى معنویت و قرب الهى و وصول به «حیات طیبه»، به جنسیت مربوط نیست، بلکه به ایمان و عمل صالح بستگى دارد:
«من عمل صالحاً من ذکر أو انثى و هو مؤمن فلنحیینه حیاةً و لنجزینهم أجرهم بأحسن ما کانوا یعملون؛ هر کس عمل صالح انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالى که ایمان داشته باشد، ما به او زندگى پاک ارزانى مىکنیم و پاداش وى را به بهترین اعمالى که انجام داده، مىدهیم».(1)
در آیات و روایات بسیارى این حقیقت مورد تأکید واقع شده است.
با این که اسلام، چنین نگرشى به زن و مرد دارد و تفاوت و امتیاز یکى بر دیگرى را برنمىتابد، ولى متأسفانه در عمل، بعضى خانوادهها در مقام ارزش گذارى، مرد را بر زن ترجیح مىدهند.
دوگانگى عمل و عقاید مسلمانان معلول چند علت مىتواند باشد:
1 - بى خبرى و ناآگاهى آنان از معارف و قوانین دین مقدس اسلام، یا برداشتهاى غلط و ناصحیح از ظواهر برخى روایات که ناظر به جریان خاصى و در زمان یا اشخاص معینى بوده است.
2 - ممکن است برخوردهاى دوگانه معلول ناآگاهى نباشد. شخص در مقام سخن و استدلال به روشنى و با شفافیت تمام از عدم تفاوت زن و مرد سخن مىگوید و چه بسا به آیات و روایات هم استدلال کند، ولى در مقام عمل «آن کار دیگر» مىکند. همان گونه که مىداند دروغ، غیبت، تهمت، فریب دادن مردم، رشوه، ربا، تجاوز به مال و جان و یا ناموس مردم از گناهان کبیره است، لیکن با تمسک به توجیهات شیطانى این گونه کارها را ممکن است انجام دهد و نام مسلمان هم بر خود نهد. واضح است که این گونه کارها غالبا. معلول عدم آگاهى نیست، بلکه به «ضعف ایمان و کم سو بودن چراغ تقوا و دور بودن از خوف و خشیت الهى» برمىگردد.
3 - علت سوم حاکمیت آداب و رسوم غلط قومى و قبیلهاى یا بقاى رسوبات جاهلیت در اندیشه ها و عمل بسیارى از افراد است که در مقام عمل تفاوتى بین مردم عامى و بسیارى از درسخواندهها و حتى آگاهان به مسایل دینى وجود ندارد.
4 - عدم خودباورى زنان نیز این ذهنیت را در جامعه ایجاد کرده که مردها قابلیت بیشترى دارند. زنان با خود باورى و اعتماد به نفس و حضور در صحنه هاى مختلف مىتوانند توانایىهاى خود را نشان دهند.
5 - در جوامع سنتى مثل روستاها و شهرهاى کوچک که حوزه فعالیت پسران گسترده تر است و پسران در کنار پدر به شغل کشاورزى، کارگرى، تجارت و غیره اشتغال داشته و به اصطلاح عصاى دست پدر بوده اند. این امر باعث شده پدر، پسر را حامى خود بداند و او را بر دختر مقدّم بدارد.
پىنوشتها:
1 - نحل (16) آیه 95.